همه به جایی پرتاب شدیم.
چه نسلی از آب در آمدیم.
به فردوس آمده ها در جنهم مانده ها .
چه کسی این خطها را کشیده است .
چه کسی گفته است که می تواند دراین دنیای پراز پیچیدگی خطی میان جهنم و بهشت ترسیم کند.
دلزده از غربت وامانده از وطن.
محروم از کوچک آزادی ها ، محروم ا ز یک شب نشینی با موسیقی زنده نامجو.
قدم به خاکی غریب گذاشتیم غافل از اینکه همه چیز با کلمه میهن معنی پیدا می کند.
حیران شدیم،
ماندن شعار دادن ، ماندن و سکوت ،
رفتن و تنهایی ، رفتن و مرداب.
به چه می ارزد این دوری .
مادر برزگ چه می شود .
بهتر است رگ بی غیرتی ات را تقویت کنی ، اینجا خیلی به درد می خورد.
به دنبال دوست وآشنا فیس بوک بازی می کنی .
چقدر از هم دور شدیم .
این فاصله ها دیگر اینجا و انجا ندارد .
برادر آن طرف این کره خاکی و تو طرف دیگر آن .
برای آغوش کشیدن مادر باید از فیلتر بلیطهای ایتنرنی ارزان رد شوی.
و تکنوژی حتی تو را از دیدن و انتظار دست نوشته دوست محروم می کند .
براستی که مستی شراب ناب غربت نیارزد به تار موی مستی غرق وطنی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر