۱۳۹۱ آبان ۲, سه‌شنبه

نارنجی پوش

در پی تمادی دیدن فیلم ها و سریال های ایرانی در این دیار دور نوبت به فیلم نارنجی پوش رسید. نمی دانم چه مرضی است که ان گوشه دنیا حتی میل دیدن داستانهای آن دیار تمام وجودم را گرفته است حتی بیشتر اززمانی که آنجا بودم! بگذریم .



 بیشتر طبیعت یک فیلم مستند را دارد، و البته ابتدای فیلم هم با چند دقیقه ای مستند وار به همراه نام بازیگران شروع می شود.
پرداختن به فرهنگ بد زباله ریزی مردم در ایران بسیار مسیله ای بسیار خوب است و جای کار هم بسیار دارد.

دوست فرانسوی امده بود به ایران و سفر خود را از تبریز و استارا در ایران شروع کرده بود . از او در باره ایران پرسیدم گفت که ایران بسیار قشنگ است و دیدنی ولی نمی دام چرا همه مردم بر روی اشغالهای هم پیکنیک می کنند!
دوست فرانسوی دیگری که در سفری که با من به ایران داشت از من پرسید : شما که در خانه هایتان اینقدر تمیز هستید چرا به  تمیزی بیرون از خانه هایتان بی توجهید!





در سفرآخرم به بندر عباس هم همسرم از این همه زباله در ساحل زیبای آن در تعجب بود . از من می پرسید برای چی مردم این همه زباله روی زمین می ریزند؟ مگه خودشون از این طبیعت استفاده نمی کنند !
شب که اب بالا می امد ساحل همه پلیدی ها را با خود می برد و تنها زلالی آب باقی می ماند. اما دوباره صبح به ظهر نرسیده باز کثیفی و زشتی تمام ساحل را فرا می گرفت و باز ما دوباره هر آنچه زباله دارشتیم به دریا هدیه می دایدیم و دریا هم با دلخوری همه زشتی ها را باز می گرداند.
خلاصه این اشغال ها قصه مفصلی دارد. برگردم به فیلم.  پرداختن به مسایل محیط زیست موضوع خوبی است در ایران در یک کشور در حال توسعه . در حقیقت دراین کشورها آنقدر زشتی ما انسانها بیداد می کند دیگر کسی به فکر ناپاکی زمین نیست و طبیعت و ثروتی که داریم آخرین چیزی است که به آن توجه می کنیم.







در این فیلم رفتگر ها را از زاویه ای دیگر به ما نشان می دهد. دیگر انها ادمهایی فقیر که برای نان شبشان و یا جهیزیه دخترشان به اب اتش نمی زنند. وقتی فیلم را می بینی به خود می گویی خیلی هم کار بدی نیست . اما سختی کارشان را به ما نشان میدهد .
من این نگاه را دوست داشتم. که تنها میتوانست با ویژه گی ها و فرم کار مهرجوییدرست از اب در می امد.
فیلم طبق معمول کارهای مهرجویی صحنه هایی دارد که اگر نام کارگردان را هم ندانی می توانید حدس بزنید که کارگردان این فیلم چه کسی است. صحنه تولد پسر حامد در فیلم که همه بر چهره به سبک مهمانی های بالماسکه نقابی بر چهره دارند کاملا استیل کار او را نشان می دهد.
ولی در مجموع فیلم متوسطی است که می خواهد پیامی را به شیوه نامتعارفی به ما برساند. ولی مطمین نیستم که بتواند پا را از خالی کردم درد و دل یک کارگردان و یک انسان فرهیخته فراتر بگذارد. در واقع نمی دانم چقدر میتواند در اینکه دیگر کسی زباله هایش را بر روی زمین نریزد موثر باشد


و اما مهمتر از همه همایون ارشادی به عنوان شهردار تهران مرا خرسند کرد. بعد از آن نابغه شهردار که بعد در جایگاهی بالاتر به سرزمین تحمیل شد و میراث او از ایران ویرانه ای است، از دیدن همایون ارشادی به عنوان شهردار لذت بردم.
کاش شهر دار تهران همایون ارشادی بود. 

هیچ نظری موجود نیست: