۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

زنم

زنم با لباسهایش غیب شده

فقط دو جوراب به جا گذاشته و

برسی که پشت تخت افتاده


باید جورابهای خوشکلش را نشانتان دهم

و این موی سیاه سفت را که لای دندانه های برس گیر کرده .


جوراب ها را در کیسه زباله می اندازم . برس را

نگه می دارم و استفاده می کنم . فقط تخت است

که غریب افتاده و نمی شود بی خیالش بود.



ریموند کار ِور

Reymond Carver


مرورآینده


به پیش پر می کشیم و

به پس می نگریم.


چه بهشتی بود!

چه جهنمی !


مردم میهن من

آینده را مرور می کنند.



آندری وُ ِزنسنسکی

Andrey Voznesensky

هیچ نظری موجود نیست: